کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروزکیست مست تماشای آینه

    کز ناز موج می‌زند اجزای آینه

    دیوانهٔ جمال تو گر نیست از چه رو

    جوهرکشیده سلسله در پای آینه

    در حسرت بهار خطت ‌گرد می‌کند

    جوهر به جای سبزه ز صحرای آینه

    موقوف جلوهٔ ‌گل شبنم بهار توست

    جوش‌ گهر ز موجهٔ دریای آینه

    از شرم آنکه آب نشد از نظاره‌ات

    گرداب خجلت است سراپای آینه

    شد عمر صرف جلوه‌پرستی‌، ولی چه سود

    نگرفت بینوا دل ما جای آینه

    جز حیرت آنچه هست متاع‌ کدورت است

    در عشق بعد از این من و سودای آینه

    با خوی زشت صحبت روشندلان مخواه

    زنگی خجل شود به تماشای آینه

    حسن و هزار نسخهٔ نیرنگ در بغل

    ما و دلی و یک ورق انشای آینه

    روزی‌ که داد عرض نزاکت میان یار

    افتاد مو به دیدهٔ بینای آینه

    چندان که چشم باز کنی جلوه می‌دهد

    اسمی‌ست ششجهت ز مسمای آینه

    بیدل به هر دلی ندهند آرزوی داغ

    اسکندر است باب تمنای آینه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha