بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳۱: امروزکیست مست تماشای آینه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروزکیست مست تماشای آینه کز ناز موج می زند اجزای آینه دیوانهٔ جمال تو گر نیست از چه رو جوهرکشیده سلسله در پای آینه در حسرت بهار خطت گرد می کند جوهر به جای سبزه ز صحرای آینه موقوف جلوهٔ گل شبنم بهار توست جوش گهر ز موجهٔ دریای آینه از شرم آنکه آب نشد از نظاره ات گرداب خجلت است سراپای آینه شد عمر صرف جلوه پرستی ، ولی چه سود نگرفت بینوا دل ما جای آینه جز حیرت آنچه هست متاع کدورت است در عشق بعد از این من و سودای آینه با خوی زشت صحبت روشندلان مخواه زنگی خجل شود به تماشای آینه حسن و هزار نسخهٔ نیرنگ در بغل ما و دلی و یک ورق انشای آینه روزی که داد عرض نزاکت میان یار افتاد مو به دیدهٔ بینای آینه چندان که چشم باز کنی جلوه می دهد اسمی ست ششجهت ز مسمای آینه بیدل به هر دلی ندهند آرزوی داغ اسکندر است باب تمنای آینه بیدل دهلوی