کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زین چمن درکف ندارد غنچهٔ دل جز گره

    دانهٔ ما را چو گوهر نیست حاصل جز گره

    از امل محمل‌کش صدکاروان نومیدی‌ام

    سبحه درگردن نمی‌بندد حمایل جزگره

    از تعلق‌، حاصل آزادگان خون‌خوردن است

    سروکم آرد به‌بار از پای درگل جزگره

    از فسون عافیت بر خود در کوشش مبند

    رشتهٔ راهت نمی‌بیند ز منزل جزگره

    از حیا بر روی خود درهای نعمت بسته‌ای

    بی‌زبانی نفکند در کار سایل جز گره

    غافل از تردستی مطرب درین محفل مباش

    زخمه جز ناخن ندارد درکف و دل جزگره

    همتی ای شعله‌خویان‌! کاین سپند بینوا

    تحفه‌ای دیگر ندارد نذر محفل جزگره

    یک دل تنگ است عالم بی‌حصول مدعا

    تابود در پرده لیلی نیست محمل جزگره

    بر اسیران دل از فقر و غنا افسون مخوان

    نیست در چشم ‌گهر دریا و ساحل جز گره

    صاف طبعان بیدل از هستی‌کدورت می‌کشند

    از نفس آیینه‌ها را نیست در دل جزگره

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha