کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر از موج‌ گهر نشنیده‌ای رمز خروش او

    بیا شور تبسم بشنو از لعل خموش او

    حیا ساقی‌ست چندانی‌ که حسنش رنگ ‌گرداند

    ز شبنم می‌زند ساغر بهار گلفروش او

    چمن جام طرب در جلوهٔ شاخ‌ گلی دارد

    که خم ‌گردید از بار سبوی غنچه دوش او

    ندانم بوالهوس از گردش ساغر چه پیماید

    که شد پا در رکاب از صورت پیمانه هوش او

    خروشی می‌کند توفان چه از دانا چه از نادان

    جهان ‌خمخانه‌ای د‌ارد که این ‌رنگ است‌ جوش او

    نباید بودن از پشت و رخ‌ کار جهان غافل

    چو زنبور عسل نیشی است در دنبال نوش او

    غرور خود سری را چارهٔ دیگر نمی‌باشد

    مگر گردد خیال خاک‌ گشتن عیب پوش او

    نوای صور هم مشکل ‌گشاید گوش استغنا

    چه نازم بر دل افسرده و ساز خروش او

    زبان بو‌ی‌ گل جز غنچه بیدل ‌کس نمی‌فهمد

    فغان نازکی دارم اگر افتد به‌ گوش‌ او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha