به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در شکنج عزتند ارباب جاه
آبگوهر بر نمیآید ز چاه
نخوت شاهی دهان اژدهاست
شمع را در میکشد آخرکلاه
عمرها شد میتپد بیروی دوست
چون رگ یاقوت در خونم نگاه
در خیالش محو شد آثار من
اینکتان را شست آخر نور ماه
در ادبگاه خم ابروی او
ماه نو دارد زبان عذر خواه
خانهٔ مجنون ما هم دود داشت
روزن چشم غزالان شد سیاه
شعله ی ما را درین آفت سرا
جز به خاکستر نمیباشد پناه
ناامیدی دستگاه زندگیست
تاروپود کسوت صبح است آه
شرم دار ای سرکش از لاف غرور
نیست بال شعلهات جز برگ کاه
باغ و بستان پر مکرر میشود
جانب دل هم نگاهیگاه گاه
در تماشاخانهٔ آیینهام
میشود جوهر چو میسوزد نگاه
عشق را بر نقص استعداد من
گریهٔ ابر است بر حال گیاه
میگدازد شمع و از خود میرود
کای به خود واماندگان این است راه
دم مزن بیدل اگر صاحبدلی
محرم آیینه راکفر است آه
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.