بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۳: ز خودداری نفس میزد تب و تاب چراغ من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خودداری نفس می زد تب و تاب چراغ من در آتش تاختم چندان که شد هموار داغ من سواد عالم اسباب کو صد دشت پردازد تغافل کم فضایی نیست در کنج فراغ من گل جمعیت رنگم پریشان کرد ناکامی مگر گرد سرت گردم که بندد دسته باغ من خیالت در دل هر ذره گم کرده ست اجزایم غبار خود شکافد هرکه می خواهد سراغ من اگر صد سال چون یاقوت خورشیدم به سرتابد نگه در سایهٔ مژگان نخواباند چراغ من به پاس نشئهٔ عجز از تعلق برنمی آیم مباد از چیدن دامن بلند افتد دماغ من به هر بوس و پیامم سرفرود آید چه حرف است این تو تا نگشوده ای لب کج نمی گردد ایاغ من چه نیرنگ است بیدل برق دیرستان الفت را که من می سوزم و بوی تو می آید ز داغ من بیدل دهلوی