کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پهلو ناوک درد که دارد گوشه‌گیر من

    که می‌خواهد زمین هم جوشن از نقش حصیر من

    چو دل خون جگرکافیست رزق ناگزیر من

    همان پوشیدن مژگان چو چشم تر حریر من

    چه امکانست پیچد ناله‌ام درگنبد گردون

    چو موج باده زین مینا برون جسته‌ست تیر من

    من مخمور صید مرغزارگلشن تاکم

    به طبع خنده و میناست افسون صفیر من

    به اقبال ضعیفیها نزاکت شوکتی دارم

    که رفعت بر نمی‌دارد چو نقش پا سریر من

    نفس هرگز رقم ساز تعلقها نمی‌باشد

    به چندین لوح یک خط می‌کشد کلک دبیر من

    الم پرورده یأسم مپرس از بیکسیهایم

    گداز خویش می‌باشد چو طفل اشک شیر من

    به این آثار موهومی تمیزی گر کنم حاصل

    به چشم ذره مژگانی کند جسم حقیر من

    به هر واماندگی ممنون بخت تیرهٔ خویشم

    که چون سایه به پای‌کس نپیچیده‌ست قیر من

    ندیدم جز تعلق هر قدر بال و پر افشاندم

    چه سازد گر نه با دام و قفس سازد اسیر من

    نشانم روشن است اما سر و برگ تسلی‌کو

    هنوز ازکج خرامیها کماندار است تیر من

    به سودای تمنا نقد خودکردم تلف بیدل

    بجزحسرت نبود آبی‌که شد صرف خمیرمن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha