کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عرقها دارد آن شمع حیا لیک از نظر پنهان

    به تمکینی که آتش نیست در سنگ آنقدر پنهان

    چو آن اشکی که گردد خشک در آغوش مژگانها

    به عشقت در طلسم نیشتر دارم جگر پنهان

    زدم از آفت امکان به برق سایهٔ تیغت

    به ذوق عافیت کردم به زیر بال‌، سر پنهان

    شکست رنگ هم شوخی نکرد از ضعف احوالم

    در این ویرانه ماند آخر نشان گنج زر پنهان

    چه امکانست گرد وحشتم از دل برون جوشد

    تحیر رشته‌ای چون موج دارم در گهر پنهان

    ز موی خود خروش چینی از شرم صفیر من

    صدای کاسهٔ چشم است در تار نظر پنهان

    تماشاگاه جمعیت‌، تحیر خانه‌ای دارم

    که چون آیینه در دیوار دارد نام در پنهان

    مکن تکلیف گلگشت چمن مجروح الفت را

    که بو در برگ گل تیغی‌ست در زیر سر پنهان

    سراغ هیچکس از هیچکس بیرون نمی‌آید

    جهانی می‌رود در نقش پای یکدگر پنهان

    سراپا وحشتم اما به ناموس سبکروحی

    ز چشم نقش پا چون رنگ می‌دارم سفر پنهان

    ندارد لب گشودن صرفهٔ جمعیتم بیدل

    که من چون غنچه در منقار دارم بال و پر پنهان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha