کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن عجز شهیدم‌ که به صد رنگ تپیدن

    خونم نزند دست به دامان چکیدن

    بی وضع رضا بهره ز هستی نتوان برد

    از خاک‌ که چیده‌ست‌ گهر جز به خمیدن

    دندان طمع تیز مکن بر هوس ‌گنج

    از مو‌ج چه حرفست لب بحرگزیدن

    وحشت نسبان درگرو خانه نباشند

    مانع نشود چشم‌، نگه را ز رمیدن

    از دل به خیال آنهمه مغرور مباشید

    تاکی‌گل عکس از چمن آینه چیدن

    هر جاست سری نیست‌گریزش زگریبان

    در چاه میفتید ز رفعت طلبیدن

    تاکی چو نگه در هوس‌آباد تخیل

    یک رشتهٔ موهوم به صد رنگ تنیدن

    سر رشتهٔ وصلش زکف جهد برون‌ست

    کس پیش ره عمر نگیرد به دویدن

    طاووس من و داغ فسردن چه‌ خیالست

    بر بال وپرم دوخته صد چشم پریدن

    کس مانع جولان ره عجز نگردد

    نتوان قدم سایه به ‌شمشیر بریدن

    آن فاخته‌ام‌ کز تپش سعی جنونم

    از طوق چو زنجیر توان ناله شنیدن

    گر نشئهٔ نیرنگ تماشای تو این است

    از حیرت آیینه توان باده کشیدن

    حیرت به دلم جرات انداز تپش سوخت

    چون‌گوهر ازین قطره چکیده‌ست چکیدن

    ابنای زمان منفعل چین جبین‌اند

    بیدل ثمر عطسه دهد سرکه چشیدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha