کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی سیر عبرتی نیست ترک حیا نکردن

    چیزی به پیش دارد سر بر هوا نکردن

    هنگامهٔ رعونت مندیش خاصهٔ شمع

    در هر سرآتشی هست تا نقش پا نکردن

    آیینهٔ حضوریم اما چه می‌توان‌کرد

    شرمت به‌ دیدهٔ ما زد قفل وا نکردن

    در بارگاه اکرام مصنوع بی‌یقینی است

    با یک جهان اجابت غیر از دعا نکردن

    ازشوخ چشمی ما آن جلوه ماند محجوب

    داد از جنون نگاهی آه از حیا نکردن

    هر چند رنگ نازت مشاطهٔ غنا بود

    بر خون ما ستم‌کرد یاد حنا نکردن

    حیفست محرم بحر بر موج خرده‌ گیرد

    با خلق‌ بی‌حیایی ‌ست شرم از خدا نکردن

    قلقل نواست مینا، ای ساقیان صفیری

    بر رنگ رفتهٔ ما تاکی صدا نکردن

    وصل‌گهر درین‌بحر، موقوف بی‌تلاشی است

    ای موج،‌ مصلحت نیست ترک شنا نکردن

    نقد غنایم عمر واجستم از رفیقان

    گفتند: دامن هم ازکف رها نکردن

    انجام‌کار چون موج منظور هیچکس نیست

    عمریست می‌رود پیش رو بر قفا نکردن

    محجوب گفتگوییم مقدور جستجوییم

    گفتار ما خموشی‌ست کردار ما نکردن

    بیدل غم علایق حیف است بار دوشت

    سر نیست اینکه باید از تن جدا نکردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha