کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به وادیی که فروشد غبار ما ننشستن

    ز گرد باد رسد تا به‌نقش پا ننشستن

    به‌ کیش مشرب انصاف از التفات نشاید

    رسیدن از دل و در چشم آشنا ننشستن

    من و تو زاهد ازین‌ کوچه هیچ صرفه نبردیم

    ترا گداخت زمینگیری و مرا ننشستن

    خدا به ‌مرکز تشویش راحتم بنشاند

    که‌ گرد صبحم و نقشم نشسته با ننشستن

    ز اختلاط بد و نیکم آستان ندامت

    به خون نشاند ازین جرگه‌ام جدا ننشستن

    مآل‌ کوشش یاران دربن بساط چه دارد

    به باد رفتن و بر محمل رضا ننشستن

    به پا رسید سر شمع و وانماند ز وحشت

    نبرد سعی نشستن زگرد ما ننشستن

    چو ناله‌ای‌ که سر از بندهای نی به در آورد

    نشسته‌ایم به چندین مقام تا ننشستن

    سراغ خواب فراغت نداد هیچکس اینجا

    مگر به سایهٔ دیوار مدعا ننشستن

    در ین بساط غرض چیست قدردانی غربت

    چو حلقه بر در کس با قد دوتا ننشستن

    بس است اینقدر از اختراع همت بیدل

    غبار گشتن و بر مسند هوا ننشستن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha