کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیرگشتم چند رنج آب وگل برداشتن

    پیکرم خم ‌کرد ازین ویرانه دل برداشتن

    خفت بی‌اعتباری سخت سنگین بوده است

    چون حنا فرسوده‌ام از خون بحل برداشتن

    کاش خاکستر شوم تا دل زحسرت وارهد

    چند دود از آتش نا مشتعل برداشتن

    پشت دستم بر زمین ناامیدی نقش بست

    بسکه از بار دعاها شد خجل برداشتن

    از سپند ما اگر هویی به دست آید بس است

    بیش نتوان نالهٔ طاقت‌ گسل برداشتن

    در خراب‌آباد هستی ازکدورت چاره نیست

    دوش مزدوریم باید خاک و گل برداشتن

    چون حیا هرگز نشد پیشانی‌ام پاک از عرق

    نیست آسان بار طبع منفعل برداشتن

    با ضعیفی ساز ایمن زی ‌که آفتهای دهر

    هست در خورد مزاج مستقل برداشتن

    عبرت‌آباد است بیدل سیرگاه این چمن

    بایدت مژگان به حیرت مشتمل برداشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha