کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جبههٔ فکر ز خجلت عرق افشان ‌کردیم

    در شبستان خیال که چراغان کردیم

    دل هر ذر‌هٔ ما تشنهٔ دیدار تو بود

    چشم بستیم و هزار آینه نقصان ‌کردیم

    هرکه از سعی طلب دامنی آورد به‌ دست

    ما به‌فکر تو فتادیم و گریبان کردیم

    یارب آیینهٔ دیدار نماید خرمن

    تخم اشکی ‌که به یاد تو پریشان ‌کردیم

    گل وارستگی از گلشن اسباب جهان

    خاکساریست‌ که چون دست به دامان ‌کردیم

    وسعت‌آباد جنون وحشت شوقی می‌خواست

    دامنی چند فشاندیم و بیابان کردیم

    هر چه‌ گل‌ کرد ز ما جوهر خاموشی بود

    همچو شمع از نفس سوخته توفان‌ کردیم

    اشک تا آبلهٔ پا همه دل می‌غلتید

    آه جنسی که نداریم چه ارزان کردیم

    آشیان در تپش بسمل ما داشت بهار

    رنگها ریخت ز بالی ‌که پر افشان ‌کردیم

    عجز رفتار ز ما اشک دمانید چو شمع

    صد قدم آبله آرایش مژگان کردیم

    در بساطی ‌که سر و برگ طرب سوختن است

    فرض کردیم که ما نیز چراغان کردیم

    بیدل از کلفت مخموری صهبای وصال

    چون قدح از لب زخم جگر افغان‌کردیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha