کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خداست حاصل خدمت‌ گزین درویشان

    مکار غیر جبین در زمین درویشان

    هما بر اوج شرف ناز آشیان دارد

    بر آستان سعادت کمین درویشان

    غبار حادثه را نقش طاق نسیان‌ کن

    که نیستی‌ست بنای متین درویشان

    حضور و غیبت‌شان قرب بعد ما و تو نیست

    ز عالم دگرست آن و این درویشان

    به دستگاه تهی‌ کیسگان فقر و نیاز

    «‌زکنت کنز» پر است آستین درویشان

    شک و یقین تو آیینه دار اضدادست

    به حق حواله نما کفر و دین درویشان

    چه ممکن است برآید ز انقلاب زمان

    ستمکشی که ندارد یقین درویشان

    محیط جود به هر قطره صد گهر دارد

    زپاس آب رخ شرمگین درویشان

    جهان سیاهی دوری‌ست از سراب خیال

    به چشم آینهٔ پیش بین درویشان

    به روی آینه شمشیر می‌کشی هشدار

    مباش زخم‌خور خود زکین درویشان

    هزار مدٌ ازل تا ابد همین نفسی است

    به کارگاه شهور و سنین درویشان

    هواللهی ‌که مسماش آنسوی اسماست

    مبرهن است ز نقش نگین درویشان

    سپهر خرمن اقبال بی‌نیازیهاست

    چو بیدل آنکه بود خوشه‌چین درویشان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha