کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشنیده حرف چند که ما گوش‌ کرده‌ایم

    تا لب گشوده‌ایم فراموش کرده‌ایم

    درد دلیم ء‌مور دو عالم غبار ماست

    اما زیارت لب خاموش کرده‌ایم

    تسلیم ما قلمرو جولان ناز کیست

    سیر نُه آسمان به خم دوش کرده‌ایم

    آفات دهر چاره‌گرش یک تغافلست

    توفان به بستن مژه خس پوش کرده‌ایم

    شوری دگر نداشت خمستان اعتبار

    خود را چو درد می سبب جوش‌کرده‌ایم

    حیرت سحر دماندهٔ طرز نگاه ماست

    صد چاک سینه نذر یک آغوش‌کرده‌ایم

    طاووس رنگ ما ز نگاه ‌که می‌کش است

    پرواز را به‌ جلوه قدح نوش کرده‌ایم

    بر وضع ما خطای جنونی دگر مبند

    کم نیست این که پیروی هوش کرده‌ایم

    مردم به دستگاه بقا ناز می‌کنند

    ما تکیه بر فنای خطا پوش کرده‌ایم

    بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است

    بودیم معنیی که فراموش کرده‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha