کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زین صفر کز عدم در هستی گشوده‌ایم

    آیینهٔ حباب خیالت زدوده‌ایم

    گرد هزار رنگ تماشا دمانده است

    دستی‌که همچو عکس بر آیینه سوده‌ایم

    خلقی به یاد چشم تو دارد سجودناز

    ما هم به سایهٔ مژه‌هایت غنوده‌ایم

    جمعیت وسیلهٔ دیدار مفت ماست

    آیینه داری از صف حیرت ربوده‌ایم

    پر روشن است حاصل انجام‌کار شمع

    پرواز گریه دارد و ما پر گشوده‌ایم

    در وصل هم ز حسرت دیدار چاره نیست

    با عشق طالعی‌ست که ما آزموده‌ایم

    از دوری حقیقت ادراک ما مپرس

    دربا سراب شدکه به چشمت نموده‌ایم

    از مزرع امید که داند چه ‌گل‌ کند

    ما دانه‌های کاشتهٔ نادروده‌ایم

    جانیم رفته رفته جسد بسته‌ایم نقش

    کم نیستیم کاینهمه بر خود فزوده‌ایم

    معدومی حقیقت ما حیرت آفرید

    پنداشتیم آینه‌دار تو بوده‌ایم

    بیدل ترانه‌سنج چه سازی که عمرهاست

    از پردهٔ خیال حدیثت شنوده‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha