کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم

    بشکن غبار امکان تا بشکنی کلاهم

    سر رشتهٔ جنونم ‌گیسوی ‌کیست یا رب

    شد دهر سنبلستان از پیچ و تاب آهم

    دریای جست‌وجو را بی پا و سر حبابیم

    صحرای آرزو را بی‌پا و سر گیاهم

    چون نی اگر چه نخلم بی برگ سایه داریست

    بس ناله‌گر ضعیفی آسودهٔ پناهم

    گردون که از فروغش هر ذره آفتابیست

    چون داغ در سیاهیست ازکوکب سیاهم

    آخر ز شرم هستی باید به خود فرو رفت

    چون شمع در کمین‌ست از جیب خویش جاهم

    سرمایهٔ حیا بود آیینه‌ گشتن من

    همواره کرد حیرت انگارهٔ نگاهم

    محمل به دوش وهمم فرصت شماری‌ام کو

    چون عمر در گذشتن مرهون سال و ماهم

    از جادهٔ رمیدن تا منزل رسیدن

    دارد دل شکسته چون دانه زاد راهم

    هر چند هستی من بی‌مغزی حبابی است

    دریا سری ندارد جز در ته کلاهم

    مشتاق‌ جلوه بودن آیین بی بصر نیست

    در حیرتم چه حرفست ای بی‌خبر نگاهم

    شبنم به هر فسردن محو هواست بیدل

    دل عقده‌ای ندارد در رشته‌های آهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha