بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۹۸: پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم بشکن غبار امکان تا بشکنی کلاهم سر رشتهٔ جنونم گیسوی کیست یا رب شد دهر سنبلستان از پیچ و تاب آهم دریای جست وجو را بی پا و سر حبابیم صحرای آرزو را بی پا و سر گیاهم چون نی اگر چه نخلم بی برگ سایه داریست بس ناله گر ضعیفی آسودهٔ پناهم گردون که از فروغش هر ذره آفتابیست چون داغ در سیاهیست ازکوکب سیاهم آخر ز شرم هستی باید به خود فرو رفت چون شمع در کمین ست از جیب خویش جاهم سرمایهٔ حیا بود آیینه گشتن من همواره کرد حیرت انگارهٔ نگاهم محمل به دوش وهمم فرصت شماری ام کو چون عمر در گذشتن مرهون سال و ماهم از جادهٔ رمیدن تا منزل رسیدن دارد دل شکسته چون دانه زاد راهم هر چند هستی من بی مغزی حبابی است دریا سری ندارد جز در ته کلاهم مشتاق جلوه بودن آیین بی بصر نیست در حیرتم چه حرفست ای بی خبر نگاهم شبنم به هر فسردن محو هواست بیدل دل عقده ای ندارد در رشته های آهم بیدل دهلوی