کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با همه سرسبزی از سامان قدرت عاری‌ام

    صورت برگ حنایم معنی بیکاری‌ام

    همچو شبنم‌ کاش با خواب عدم می‌ساختم

    جز عرق آبی نزد گل بر سر بیداری‌ام

    اشک شمع‌ کشته آخر در قفای آه رفت

    سبحه را هم خاک ‌کرد اندوه بی‌زناری‌ام

    هرکجا باشم‌ کدورت جوهر راز من است

    چون غبار از خاک دشوار است بیرون آری‌ام

    عجز طاقت‌ گر نباشد ناله پیش آهنگ‌ کیست

    بی‌پر و بالی شد افسون جنون منقاری‌ام

    همچو گوهر خاک‌ گردم تا کی از وهم وقار

    یک نفس ‌کاش آب سازد خجلت خود داری‌ام

    قدردان وضع تسلیمم ز اقبالم مپرس

    موج یک دریا گهر فرش است در همواری‌ام

    شکر اقبال جنون را تا قیامت بنده‌ایم

    آفتاب اوج عزت کرد بی‌دستاری‌ام

    غنچهٔ من از شکفتن دست ردّ بیند چرا

    نا دمیدن هر چه باشد نیست بی‌دلداری‌ام

    وسعت مشرب برون ‌گرد بساط فقر نیست

    دشت را در خانه پرورده‌ست بی‌دیواری‌ام

    نیست بیدل ذره‌ای‌ کز من تپش سرمایه نیست

    چون هوای نیستی در طبع امکان ساری‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha