کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به رنگ شمع ممکن نیست سوز دل نهان دارم

    جنون مغزی ‌که من دارم برون استخوان دارم

    نپنداری به مرگ از اضطراب شوق وامانم

    سپند حسرتم تا سرمه می‌گردم نشان دارم

    ز رمز محفل بی‌مغز امکانم چه می‌پرسی

    کف خاکستری در جیب این ‌آتش نشان دارم

    به این افسردگیها شوخیی دارد غبار من

    که ‌گر دامن فشانم ناز چشم آهوان دارم

    به رنگ ‌گردباد از خاکساری می‌کشم جامی

    که تا بر خویش می‌پیچم دماغ آسمان دارم

    مباشید از قماش دامن برچیده‌ام غافل

    که من صد صبح ازین عالم برون چیدن دکان دارم

    نفس سرمایه‌ای با این گرانجانی نمی‌باشد

    شرر تاز است ‌کوه اینجا و من ضبط عنان دارم

    به غیر از سوختن‌کاری ندارد شمع این محفل

    نمی‌دانم چه آسایش من آتش به جان دارم

    به این سامان اگر باشد عرق‌پیمایی خجلت

    ز خاکم تا غباری پر زند آب روان دارم

    خجالت صد قیامت صعبتر از مرگ می‌باشد

    جدا از آستانت مردنم این بس‌ که جان دارم

    به دوش هر نفس بار امیدی بسته‌ام بیدل

    ز خود رفتن ندارد هیچ و من صد کاروان دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha