کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مپرسید از معاش خنده عنوانی‌ که من دارم

    از آبی ناشتاتر می‌شود نانی‌ که من دارم

    دو روزم باید از ابرام هستی آب‌ گردیدن

    بجز ننگ فضولی نیست مهمانی‌ که من دارم

    دل آواره با هیچ الفتی راضی نمی‌گردد

    چه سازم چارهٔ این خانه ویرانی ‌که من دارم

    جدا زان جلوه نتوان اینقدرها زندگی‌ کردن

    به خارا تیشه می‌باید زد از جانی ‌که من دارم

    ز شوخی قاصدش هر گام دارد بازگردیدن

    به رنگ سودن دست پشیمانی ‌که من دارم

    ز گلچینان باغ آرزوی ‌کیستم یا رب

    پر طاووس دارد گرد دامانی که من دارم

    ندارد جز تأمل موج‌ گوهر مصرعی دیگر

    همین یک سکته است انشای دیوانی ‌که من دارم

    ز رنگ آمیزی این باغ عبرت برنمی‌آید

    به ‌غیر از نقشبند طاق نسیانی‌ که من دارم

    به حیرت رفت عمر و بر یقین نگشودم آغوشی

    به چشم بسته بر بندند مژگانی‌ که من دارم

    نمی‌دانم چه سان از شرم نادانی برون آید

    به زنار آشنا ناگشته ایمانی‌ که من دارم

    کفیل عذر یک عالم خطا طرفی دگر دارد

    حیا بر دوش زحمت بست تاوانی‌ که من دارم

    چو شمع از فکر خود تا خاک‌ گشتن برنمی‌آیم

    گریبانهاست بیدل در گریبانی‌ که من دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha