کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز از جهان حسرت دیدار می‌رسم

    آیینه در بغل به در یار می‌رسم

    خوابم بهار دولت بیدار می‌شود

    هر چند تا به سایهٔ دیوار می‌رسم

    زین یک نفس‌ متاع‌ که‌ بار دل است و بس

    شور هزار قافله در بار می‌رسم

    میخانهٔ حضور خیال نگاه‌کیست

    جام دماغ دارم و سرشار می‌رسم

    نازم به دستگاه ضعیفی‌که چون خیال

    در عالمی‌که اوست من زار می‌رسم

    ای رنگهای رفته به مژگان غلو کنید

    از یک گشاد چشم به‌گلزار می‌رسم

    غافل نی‌ام ز خاصیت مژدهٔ وصال

    می‌بالم آنقدرکه به دلدار می‌رسم

    هر چند نیست چون ثمرم پای اختیار

    راهم به منزلی‌ست‌که ناچار می‌رسم

    جسم‌ فسرده‌ را سر و برگ طلب‌ کجاست

    دل آب می‌شود که به رفتار می‌رسم

    شبنم به غیر سجده چه دارد به پای‌گل

    من هم در آن چمن به همین کار می‌رسم

    بیدل چنانکه سایه به خورشید می‌رسد

    من نیز رفته رفته به دلدار می‌رسم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha