کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چندین مژه بنشست رگ خواب به چشمم

    از خون شهید که زند آب به چشمم

    کو آنقدر آبی‌که در بن دشت جگرتاب

    چون اشک ‌کند یک مژه سیراب به چشمم

    جز حیرت از انبوهی مژگان چه خروشد

    یک تار نظر وین همه مضراب به چشمم

    دور نگهی تا سر مژگان برساندم

    گرداند حیا ساغرگرداب به چشمم

    گر اطلس افلاک زند غوطه به مخمل

    مشکل‌ که برد صرفه‌ای از خواب به چشمم

    آیینهٔ تمثال‌، تعلق نپذیرد

    سامان دو عالم کن و دریاب به چشمم

    از دوش فکندم به یک انداز تغافل

    بار مژه بود الفت اسباب به چشمم

    بی‌روی توهرچند به عالم زنم آتش

    صیقل نزند آینه مهتاب به چشمم

    درکعبه به جوش آمدم از یاد نگاهت

    کج‌ کرد قدح صورت محراب به چشمم

    غافل مشو از ضبط سرشک من بیدل

    چون آبله آتش به دل است آب به چشمم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha