کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز فیض‌ گریهٔ سرشار افسردن فراموشم

    به رنگ چشمه آب دیده دارد آتش جوشم

    جنونی در گره دارم به ذوق سرمه ‌گردیدن

    سپند بیقرارم ناله خواهدکرد خاموشم

    حضور بوریای فقر عرض راحتی دارد

    سزد گر بستر مخمل شود خواب فراموشم

    نم اشک زمینگیرم‌، مپرس از سرگذشت من

    شکست ‌دل ز مژگان تا چکیدن داشت بر دوشم

    ز تشریف ‌کمال آخر قبای یأس پوشیدم

    به رنگ چشمهٔ آیینه جوهرکرد خس پوشم

    محبت پیش ازبن داغ خجالت برنمی‌دارد

    ز وصلت چند باشم دور و با خود تاکجا جوشم

    کمند صید نازم هرقدر از خود برون آیم

    به رنگ شمع‌، رنگ رفته می‌پردازد آغوشم

    چو تمثال لباسی نیست‌ کز هستی بپوشاند

    مباد از حیرت آیینه تنگ آید برو دوشم

    به بی‌دردی بیابان هوس تا چند طی‌کردن

    درای محمل شوقم‌،‌ کجا شد دل‌ که بخروشم

    به احوال من بیدل ‌کسی دیگر چه پردازد

    ز بس بیحاصلم از خاطر خود هم فراموشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha