بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۶: ز فیض گریهٔ سرشار افسردن فراموشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز فیض گریهٔ سرشار افسردن فراموشم به رنگ چشمه آب دیده دارد آتش جوشم جنونی در گره دارم به ذوق سرمه گردیدن سپند بیقرارم ناله خواهدکرد خاموشم حضور بوریای فقر عرض راحتی دارد سزد گر بستر مخمل شود خواب فراموشم نم اشک زمینگیرم ، مپرس از سرگذشت من شکست دل ز مژگان تا چکیدن داشت بر دوشم ز تشریف کمال آخر قبای یأس پوشیدم به رنگ چشمهٔ آیینه جوهرکرد خس پوشم محبت پیش ازبن داغ خجالت برنمی دارد ز وصلت چند باشم دور و با خود تاکجا جوشم کمند صید نازم هرقدر از خود برون آیم به رنگ شمع ، رنگ رفته می پردازد آغوشم چو تمثال لباسی نیست کز هستی بپوشاند مباد از حیرت آیینه تنگ آید برو دوشم به بی دردی بیابان هوس تا چند طی کردن درای محمل شوقم ، کجا شد دل که بخروشم به احوال من بیدل کسی دیگر چه پردازد ز بس بیحاصلم از خاطر خود هم فراموشم بیدل دهلوی