به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جنون از بس قیامت ریخت بر آیینهٔ هوشم
ز شور دل،گران چون حلقهٔ زنجیر شد گوشم
ندارم چون نگه زین انجمن اقبال تأثیری
به هر رنگیکه میجوشم برون رنگ میجوشم
به سعی همت از دام تعلق جستهام اما
نمیافتد شکست خود به رنگ موج از دوشم
فضولی چون شرارم مضطرب دارد ازین غافل
که آخر چشم واکردن شود خواب فراموشم
مزاج اعتبار و عرض یکتایی خیالست این
هجوم غیر دارد اینقدر با خود هماغوشم
نم خجلت چو اشک از طینت من کیست بر دارد
ز نومیدی عرقگل میکنم در هر چه میکوشم
فنا در موی پیری گرد آمد آمدی دارد
بهگوش من پیامی هست از طرف بناگوشم
شناسایی اگر پیداکنم چون معنی یوسف
به جای پیرهن من نیز بوی پیرهن پوشم
به جیب بیخودی تا سرکشم صد انجمن دیدم
جهانی داشت همچون شمع بال افشانی هوشم
مپرس از غفلت دیدار و داغ فوت فرصتها
دو عالم ناله گردد تا به قدر یأس بخروشم
اگر رنگ نفس کوهیست بر آیینهام بیدل
خموشی عاقبت این بار بر میدارد از دوشم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.