به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هرگه به برگ و ساز معیشت گریستم
خندیدم آنقدر که به طاقت گریستم
چون شمع کلفت سحری داشتم به پیش
دور از وطن نرفته به غربت گریستم
نقشی بر آب میزند اجزای کاینات
حیرانم اینقدر به چه مدت گریستم
چون ابرم انفعال به دور حیا گداخت
تا بر مزار عالم عبرت گریستم
ای شمع سعی عجز همین خاک گشتن است
من هم به نارسایی طاقت گریستم
از بسکه درد بیاثری داشت طینتم
در پیش هر که کرد نصیحت گریستم
بیدردیام کشید به دریوزهٔ عرق
مژگان نمی نداشت خجالت گریستم
یک اشک گرم داشت شرار ضعیف من
باری به دیدهٔ رم فرصت گریستم
حسرت شبی به وعدهٔ دیدارم آب کرد
از هر سرشک صبح قیامت گریستم
روزی که اشک شد گره دیدهٔ گهر
بر تنگی معاش فراغت گریستم
هر جا طمع فکند بساط توقعی
چون آبرو به مرگ قناعت گریستم
اندوهم از معاصی پوچ آنقدر نبود
بر خفت تنزل رحمت گریستم
بیدل گر آگهی سبب گریهام مپرس
بیکار بود ذوق ندامت گریستم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.