به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
شب بزم خیالی به دل سوخته چیدم
تصویر تو گل کرد ز آهی که کشیدم
تا هیچکسم منتظر وصل نداند
گشتم عرق و در سر راه تو چکیدم
عجزم چقدر پایهٔ اقبال رسا داشت
جایی نخمیدم که به پایی نرسیدم
گل کردن ازین باغ، جنون هوس کیست
پرواز غبارم سحری داشت دمیدم
در تخم ، محالست کند ریشه فضولی
پایم به در افتاد ز دامن که دوبدم
نیرنگ دل از صورت من شبهه تراشید
رفتم که کنم رفع دوبی آینه دیدم
آخر الم زندگیام تیر برآورد
برداشت نفس آن همه زحمتکه خمیدم
تا خون من از خواب به صد حشر نخیزد
در سایهٔ مژگان تو کردند شهیدم
هستی چمنی داشت ز آرایش عبرت
چون شمع گلی چند به نوک مژه چیدم
حیرت قفس خانهٔ چشمم، چه توان کرد
هرگه بهم آرم مژه قفل استکلیدم
بیدل چقدر سرمه نوا بود ندامت
کز سودن دست تو صدایی نشنیدم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.