کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم

    به هر خاشاک چندان گرم جوشیدم که تب کردم

    چو آن طفلی‌که رقص بسملش در اهتزاز آرد

    نفسها را پر افشان یافتم ناز طرب‌کردم

    به داغ صد کلف واسوختم از خامی همت

    چو ماه از خانهٔ خورشید اگر آتش طلب‌کردم

    مخواه از موج ‌گوهر جرآت توفان شکاریها

    کمند نارسایی داشتم صید ادب کردم

    ز حسن بی نشان تا وانمایم رنگ تمثالی

    در حیرت زدم آیینه‌داری را سبب‌ کردم

    به مستان می‌نوشتم بیخودی تمهید مکتوبی

    مدادش را دوات از سایهٔ برگ عنب کردم

    چوشمع از خلوت و محفل شدم مرهون داغ دل

    ز چندین دفتر آخر نقطه‌ای را منتخب‌کردم

    چو گردون هر چه جوشید از غبارم جوهر دل شد

    به این یک شیشه خلقی را دکاندار حلب‌کردم

    به مشق عافیت ر‌اهی دگر نگشود این دریا

    همین چون موج‌ گوهر گردنی را بی‌عصب‌ کردم

    نرفت از طینتم شغل تمنای زمین بوسش

    چو ماه نو جبین گر سوده شد ایجاد لب کردم

    ندامت داشت بیدل معنی موهوم فهمیدن

    به تحقیق نفس روز هزار آیینه شب ‌کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha