کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دور از آن در چند در هر دشت و در گرداندم

    بخت برگردیده برگردد که برگرداندم

    طالعی دارم ‌که چرخ بی‌مروت همچو شمع

    شام پیش از دیگر آگه از سحر گرداندم

    آگهی در کارگاه مخملم خون می‌خورد

    خواب پا برجاست صد پهلو اگر گرداندم

    زهره‌ام از نام عشق آبست لیک اقبال شوق

    می‌تواند کوه یاقوت جگر گرداندم

    خاک هم‌ گاهی به رنگ صبح‌ گردی می‌کند

    فقر می‌ترسم به استغنا سپر گرداندم

    ای قناعت پا به دامن‌ کش‌ که چشم حرص دون

    کاسه‌ای دارد مبادا دربه‌در گرداندم

    هم به زیر پایم آب و دانه خرمن می‌کند

    آنکه بیرون قفس بی‌بال و پر گرداندم

    شیشه‌ها کردم تهی اما تنک ظرفی بجاست

    بشکند دل تا خراباتی دگر گرداندم

    از ضعیفی سوده می‌گردد چو شمع انگشت من

    گر ورقهای شکست رنگ تر گرداندم

    چیزی از ایثار می‌خواهم نیاز دوستان

    تا مبادا این سلام خشک تر گرداندم

    چون حنا بیدل ز گلزار عدم آورده‌ام

    رنگ امیدی که پایش گرد سر گرداندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha