کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو شبنم تا نقاب اعتبار خویش شق‌ کردم

    ز شرم زندگی‌گفتم‌کفن پوشم‌، عرق‌کردم

    کف پا می‌شدم ای کاش از بی‌ اعتباریها

    جبین‌گردیدم و صد رنگ خجلت در طبق‌کردم

    چو صبحم یک تأمل درس جمعیت نشد حاصل

    به سطری کز نفس خواندم ز خود رفتن سبق کردم

    به حیرت صنعت آیینه را بردم به کار آخر

    پریشان بود اجزای تماشا یک ورق کردم

    مپرسید از قناعت مشربیهای حیات من

    به ساغر آبرویی داشتم سد رمق کردم

    به هر جا فکر مستی نیست مخموری نمی‌باشد

    هوسهای غذا بود این که خود را مستحق کردم

    شبی آمد به یادم گرمی انداز آغوشی

    چنان از خود برون رفتم که پندارم عرق کردم

    زبان اصطلاح رمز توحیدم که می‌فهمد

    که من هرگاه گشتم غافل از خود یاد حق کردم

    نفس از دقت فکرم هجوم شعله شد بیدل

    نشستم آنقدر در خون که صبحی را شفق کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha