به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلبر شد و من پا به دل سخت فشردم
خاکم به سر ای وایکه جان رفت و نمردم
جان سختی صبرم چقدر لنگ بر آورد
کاین یک مژه ره جز به قیامت نسپردم
پایم ته سنگ آمد از افسردس دل
تاب رگ خواب از گره آبله خوردم
برگ طرب من ورق لاله برآمد
آه ازکف خونی که سیه گشت و فسردم
دل نیز ز افسردگیم سرمه نوا ماند
بر شیشه اثرکرد سیه روزی دردم
چون شمع قیامت به سرم میکند امروز
داغیکه چرا سر به خرامش نسپردم
ای هستی مبرم چه ندامت هوسیهاست
گیرم دو سه روزت نفسی بود شمردم
بی شربت مرگ اینقدرم داغ تپیدن
فریاد ز آبیکه ندادند به خوردم
بیدل مژه از خویش نبستم گنه کیست
راحت عملی داشت که من پیش نبردم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.