کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ازین حسرت قفس روزی دو مپسندید آزادم

    که آن ناز آفرین صیاد خوش دارد به فریادم

    خرد بیهوده می‌سوزد دماغ فکر تعمیرم

    غم‌آباد جنونم خانه ویرانی است بنیادم

    به توفان رفتهٔ شوقم ز آرامم چه می‌پرسی

    که من گر خاک هم گردم همان در دامن بادم

    دماغ نکهت ‌گل از وداع غنچه می‌بالد

    محبت همچو آه از رفتن دل کرده ایجادم

    ز بس‌گرم است در یادت هوای عالم الفت

    عرق آلوده می‌آید ز دل اشک شرر بادم

    خبر از خود ندارم لیک در دشت تمنایت

    دل‌گمگشته‌ای دارم که از من می‌دهد یادم

    غبار ناتوانم بسته نقش دست امیدی

    که نتواند ز دامانت کشیدن کلک بهزادم

    امید تلخکامان وفا شیرینیی دارد

    لب حسرت به جوی شیر تر کرده است فرهادم

    ز پرواز دگر چون بلبل تصویر محرومم

    پری در رنگ می‌افشانم و حیران صیادم

    قفس از ششجهت باز است اما ساز وحشت کو

    من و آن بی پروبالی که نتوان کرد آزادم

    شکوه فطرتم فرشست هرجا می‌روی بیدل

    ز هستی تا ‌عدم یک سایه افکنده است شمشادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha