بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۲۱: هرگه به برگ و ساز معیشت گریستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگه به برگ و ساز معیشت گریستم خندیدم آنقدر که به طاقت گریستم چون شمع کلفت سحری داشتم به پیش دور از وطن نرفته به غربت گریستم نقشی بر آب می زند اجزای کاینات حیرانم اینقدر به چه مدت گریستم چون ابرم انفعال به دور حیا گداخت تا بر مزار عالم عبرت گریستم ای شمع سعی عجز همین خاک گشتن است من هم به نارسایی طاقت گریستم از بسکه درد بی اثری داشت طینتم در پیش هر که کرد نصیحت گریستم بیدردی ام کشید به دریوزهٔ عرق مژگان نمی نداشت خجالت گریستم یک اشک گرم داشت شرار ضعیف من باری به دیدهٔ رم فرصت گریستم حسرت شبی به وعدهٔ دیدارم آب کرد از هر سرشک صبح قیامت گریستم روزی که اشک شد گره دیدهٔ گهر بر تنگی معاش فراغت گریستم هر جا طمع فکند بساط توقعی چون آبرو به مرگ قناعت گریستم اندوهم از معاصی پوچ آنقدر نبود بر خفت تنزل رحمت گریستم بیدل گر آگهی سبب گریه ام مپرس بیکار بود ذوق ندامت گریستم بیدل دهلوی