کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به دل‌ گردی ز هستی یافتم از خویشتن رفتم

    نفس تا خانهٔ آیینه روشن کرد من رفتم

    شرار کاغذم از بی‌دماغیها چه می‌پرسی

    همه گر یک قدم رفتم به خویش آتش‌فکن رفتم

    ز باغ امتیاز آیینه‌گل چیدن نمی‌داند

    تحیر خلوت‌آرا بود اگر در انجمن رفتم

    زدل بیرون نجستم چون خیال از آسمان تازی

    نیفتادم به غربت هر قدر دور از وطن رفتم

    تحیر شد دلیلم در سواد دشت آگاهی

    همان تار نگاهم جاده بود آنجا که من رفتم

    ز بس وحشت ‌کمین الفت اسباب امکانم

    کسی با خویش اگرپرد‌اخت من از خویشتن رفتم

    چو شمعم مانع‌ وحشت نشد بی‌دست و پاییها

    به لغزشهای اشک آخر برون زین انجمن رفتم

    به آگاهی ندیدم صرفهٔ تدبیر عریانی

    ز غفلت چشم پوشیدم به فکر پیرهن رفتم

    هجوم ضعف برد از یادم امید توانایی

    نشستم آنقدر بر خاک کز برخاستن رفتم

    پر طاووس دارد محمل پرواز مشتاقان

    به یادت هر کجا رفتم به سامان چمن رفتم

    ادا فهم رموز غیب بودن دقتی دارد

    عدم شد جیب فطرت تا به فکر آن دهن رفتم

    به قدر التفات مهر دارد ذره پیدایی

    به یادت گر نمی‌آیم یقینم شد که من رفتم

    مرا بر بستن لب فتح باب راز شد بیدل

    که در هر خلوت از فیض خموشی بی‌سخن رفتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha