کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسکه بی روی تو لبریز ندامت بوده‌ام

    همچو دریا عضو عضو خویش بر هم سوده‌ام

    از کف خاکستر من شعله جولانی مخواه

    اخگری در دامن افسردگی آسوده‌ام

    در خیالت حسرتی دارم به روی‌کار و بس

    همچو دل یک صفحهٔ رنگ امید اندوده‌ام

    سودها دارد زیان من‌ که چون مینای می

    هر چه از خود کاستم بر بیخودی افزوده‌ام

    هیچکس حیرت نصیب لذت کلفت مباد

    دوش هر کس زیر باری رفت من فرسوده‌ام

    بسته‌ام چشم از خود و سیر دو عالم می‌کنم

    این چه پرواز است یارب در پر نگشوده‌ام

    نی به دنیا نسبتی دارم نه با عقبا رهی

    ناامیدی در بغل چون کوشش بیهوده‌ام

    گر چه قطع وادی امیدگامی هم نداشت

    حسرت آگاهست از راهی که من پیموده‌ام

    در عدم هم شغل مشت خاکم از خود رفتن است

    تا کجا منزل‌ کند گرد هوا آلوده‌ام

    نیست باکم بیدل از درد خمار عافیت

    صندلی در پرده دارد دست بر هم سوده‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha