کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فهم حقیقت من و ما را بهانه‌ام

    خوابیده است هر دو جهان در فسانه‌ام

    چون بوی غنچه‌ای‌ که فتد در نقاب رنگ

    خون می‌خورد به پردهٔ حسرت ترانه‌ام

    پاک است نامهٔ سحر ازگرد انتطار

    قاصد اگر درنگ کند من روانه‌ام

    بر دوش آه محمل دل بسته است شوق

    چون سبحه می‌دود به سر ریشه دانه‌ام

    زبن بزم غیر شمع کسی را نسوختند

    دنیاست آتشی که منش در میانه‌ام

    چندی تپید شعلهٔ امید و داغ شد

    چون شمع بال سوخته بود آشیانه‌ام

    عجزم چو سایه بر در دیر و حرم نشاند

    یک جبههٔ نیاز و هزار آستانه‌ام

    آشفته نیست طرهٔ وضع تحیرم

    یارب به جنبش مژه مپسند شانه‌ام

    در موج حیرتی چو گهر غوطه خورده‌ام

    محو است امتیاز کران و میانه‌ام

    عنقا به بی‌نشانی من می‌خورد قسم

    نامی به عالم نشنیدن فسانه‌ام

    لبریزم آنقدر ز تمنای جلوه‌ای

    کز شرم ‌گر عرق‌ کنم آیینه خانه‌ام

    تا پر فشانده‌ام قفس و آشیان گم است

    بیدل چو بوی‌گل به‌کمین بهانه‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha