کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می‌کند درس رمی از رنگ و بو تکرار گل

    با همه بی‌دست‌وپایی نیست پُر بیکار گل

    غنچه‌ها از جوش دلتنگی‌ گریبان می‌درند

    ورنه این گلشن ندارد یک تبسم‌وار گل

    همچو شبنم بایدت حیران به دامن کرد و بس

    این چمن دارد بقدر دیدهٔ بیدار گل

    عافیت مفتست اگر در ضبط خود کوشد کسی

    چون پریشان شد نگردد جمع دیگر بار گل

    بوی دردی می‌تراود از مزاج نوبهار

    در غبار رنگ دارد نالهٔ بیمارگل

    وحشتی می‌باید اسبابی دگر در کار نیست

    هر قدر زبن باغ دامن چیده‌ای بردارگل

    طرز روشن مشربان بیگانه از آرایش است

    شمع را مشکل‌که‌گردد زینت دستارگل

    اینقدر زخم آشیان ناوک بیداد کیست

    آرزو چیده‌ست از دل تا لب سوفارگل

    الفت اسباب منع شوق وحشت مشربی است

    سد راه بو نمی‌گردد به صد دیوار گل

    بلبل ما بیخبر بر شعلهٔ آواز سوخت

    بیدل اینجا داشت از رنگ آتش هموارگل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha