کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که چون سایه‌ام از روز ازل تیره رقم

    خط پیشانی من گم شده در نقش قدم

    عشق هر سو کشدم چاره همان تسلیم است

    غیر خورشید پر و بال ندارد شبنم

    قطع خود کرده‌ام از خیر و شرم هیچ مپرس

    خط کشد بر عمل خود چو شود دست قلم

    راحت از عالم اسباب تغافل دارد

    مژه بی‌ دوختن چشم نیاید بر هم

    فیض ایثار اگر عرض تمتع ندهد

    مار ازگنج چه اندوده و ماهی ز درم

    نبرد چشم طمع سیری از اسباب جهان

    رشتهٔ موج ندوزد لب‌ گرداب به هم

    طالب صحبت معنی نظران باید بود

    خاک در صحن بهشتی که ندارد آدم

    عشق هر جا فکند مایدهٔ حسن ادب

    هم به پایت‌ که به پایت نتوان خورد قسم

    عجز طاقت چقدر سرمهٔ عبرت دارد

    بسکه خم شد قد ما ماند نظر محو قدم

    موی ژولیده همان افسر دیوانهٔ ماست

    علم شعله به جز دود ندارد پرچم

    عجز هم‌ کاش نمی‌کرد گل از جرأت ما

    تیغ ما تهمت خون می‌کشد از ریزش دم

    بی فنا چارهٔ تشویش نفس ممکن نیست

    پنبه‌ گردد مگر این رشته‌ که‌ گردد محکم

    به چه امید کنم خواهش وصلش بیدل

    من ‌که آغوش وداع خودم از قامت خم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha