کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جامی مگر از بزم حیا در زده‌ای باز

    کاتش به دل شیشه و ساغر زده‌ای باز

    آن زلف پریشان زده‌ای شانه ندانم

    بر دفتر دلها ز چه مسطر زده‌ا‌ی باز

    برگوشهٔ دستار تو آن لالهٔ سیراب

    لخت جگر کیست‌ که بر سر زده‌ای باز

    ای ساغر تبخاله از این تشنه سلامی

    خوش خیمه بر آن چشمهٔ ‌کوثر زده‌ای باز

    مخموری و مستی همه فرش است به راهت

    چون چشم خود امروز چه ساغر زده‌ای باز

    ابر چه بهار است‌که بر بسمل نازت

    تیغ مژه با برق برابر زده‌ای باز

    هشدار که پرواز غرورت نرباید

    دل بیضهٔ وهم است و ته پر زده‌ای باز

    برهستی موهوم مچین خجلت تحقیق

    بر کشتی درویش چه لنگر زده‌ای باز

    از خاک دمیدن به قبا صرفه ندارد

    ای گل زگریبان که سر برزده‌ای باز

    بیدل ز فروغ‌ گهر نظم جهانتاب

    دامن به چراغ مه و اختر زده‌ای باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha