کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشد از حسرت داغت جگرم تنها خشک

    لاله را نیز دماغیست درین سودا خشک

    منت چشمهٔ خضر آینه‌پردازی‌تریست

    دم شمشیرتو یارب نشود با ما خشک

    برق حسن تو در ابروی اشارت دارد

    خم موجی‌که‌کند خون دل دریا خشک

    در تماشاکدهٔ جلوه که چشمش مرساد

    موج آیینه زند هرکه شود برجا خشک

    چون حیا آب رخ‌ گوهر ما وقف‌تریست

    عرقی چند مبادا شود از سیما خشک

    زین بضاعت نتوان دیگ فضولی پختن

    تا رسد نان به تری می‌شود آب ما خشک

    وقت آن شدکه ز بی آبی ابر احسان

    برگ گل روید ازین باغ چو نقش پا خشک

    بسکه افسردگی افسون تحیر دارد

    سیل چون جاده فتاده است درین صحرا خشک

    ترک اسباب لب شکوهٔ نایابی دوخت

    کرد افشاندن این گرد جراحتها خشک

    ماند از حیرت رفتار بلاانگیزت

    ناله در سینهٔ بیدل چو رگ خارا خشک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha