کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کعبهٔ دل‌گر چه دارد تنگ ارکانش ز سنگ

    می‌دهد تمکین نشانی در بیابانش ز سنگ

    محو دیدار ترا از آفت دوران چه باک

    کم نمی‌باشد حصار چشم حیرانش ز سنگ

    عشرت مجنون چه موقوفست بر اطفال شهر

    دشت هم از کوه پر کرده‌ست دامانش ز سنگ

    حسن محجوبی که هست از کعبه و دیرش نقاب

    عاشقان چون شعله می‌بینند عریانش ز سنگ

    آسمان مشکل‌ گره از دانهٔ ما واکند

    گرهمه چون آسیا ریزند دندانش ز سنگ

    اعتباراست اینکه ما را دشمن ما می‌کند.

    سنگ اگر مینا نگردد نیست نقصانش ز سنگ

    سختی ایام در خورد قبول طبع کیست

    چون فلاخن رد کند هر کس برد نانش ز سنگ

    حسن‌ کز جوش نزاکت یک قلم رنگست و بس

    بوالفضولی چند می‌خواهند پیمانش ز سنگ

    سر به رسوایی کشد ناچار چون نقش نگین

    گر همه مجنون ما باشدگریبانش ز سنگ

    یک شرر بیطاقتی هر جا پر افشاند ز دل

    نیست ممکن ‌گر ببندی راه جولانش ز سنگ

    مزرع دیوانهٔ ما بسکه آفت‌پرور است

    آبیارش موج زنجیر است و بارانش ز سنگ

    نیست آسان ره به‌کهسار ملامت بردنت

    دانه می‌چینند همچون‌کبک‌، مرغانش ز سنگ

    تا ز غفلت نشکنی دل گوشه‌گیر جیب توست

    شیشه را در سنگ می‌دارند پنهانش ز سنگ

    آتشی بسیار دارد بیدل این کهسار وهم

    بر دل افسرده ریزد کاش توفانش ز سنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha