کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرغی که پر افشاند به گلزار خیالش

    پرواز سپردند به مقراض دو بالش

    سرگشتگی ذره ز خورشید عیان است

    ای غافل حالم نظری‌ کن به جمالش

    در غنچهٔ دل رنگ بهار هوسی هست

    ترسم که شکستن ندهد عرض کمالش

    چون لاله به حسنی نرسد آینهٔ دل

    تا داغ خیالت نشود زینت خالش

    زین گونه که هر لحظه جمال تو به رنگیست

    آیینهٔ ما چند دهد عرض مثالش

    هرذره‌که آید به نظر برق رم ماست

    عالم همه دشتی‌ست که ماییم غزالش

    از الفت دل نیست نفس را سر پرواز

    این موج حبابی‌ست‌گره در پر و بالش

    محمل صفت اظهار قماشی که تو داری

    خوابی‌ست که تعبیر نمایی به خیالش

    هر چند برون جستن از این باغ محالست

    دامن به هوا می‌شکند سعی نهالش

    از عاجزی بیدل بیچاره چه پرسی

    نقش قدمت بس بود آیینهٔ حالش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha