کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخ شرمگین توهیچگه به خیال ما نکند عرق

    که دل از تپش نگدازد و نگه از حیا نکند عرق

    به نیاز تحفهٔ یکدلی سبقی نبرده‌ام از وفا

    که ز گرمجوشی خون من به‌ کف حیا نکند عرق

    به لبم ز حاجت ناروا گرهی‌ست نم زدهٔ حیا

    سررشتهٔ‌گله واکنم اگر آشنا نکند عرق

    به غبار رنگ و هوای ‌گل نگه ستمزده اشک شد

    کسی اینقدرکه پس هوس بدود چرا نکند عرق

    تب و تاب هستی منفعل سرشمع بسته به دوش من

    نگشاید از دم تیغ هم‌ گرهی‌ که وا نکند عرق

    الم تردد سرنگون ز تری چسان بردم برون

    چو قدم نمی‌سپرم رهی‌که نشان پا نکند عرق

    چو سحاب معبد آرزو دهدم نوید چه آبرو

    اگر از بلندی دست من اثر دعا نکند عرق

    چقدر زکوشش ناتوان دهد انتظار خجالتم

    که به خاک هم نرسم چو اشک اگرم وفا نکند عرق

    به نفس رسیده‌ای از عدم چو سحر به جبههٔ شبنمی

    خجلست زندگی از کسی‌ که درین هوا نکند عرق

    ز نیاز بیدل و ناز او ندمد تفاوت ما و تو

    اگر از طبیعت منفعل ز خودم جدا نکند عرق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha