کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگه روم از خویش به سودای وصالش

    توفان ‌کند از گرد رهم بوی خیالش

    خواندند به‌کوثر ز لب یار حدیثی

    از خجلت اظهار عرق‌کرد زلالش

    رنگی‌که دمید از چمن وحشت امکان

    بستند همان نامهٔ پرواز به‌بالش

    از کلفت آیینهٔ عشاق حذر کن

    بر جلوه اثر می‌کند افسون ملالش

    عمری‌ که ز جیبش شرر خسته نخندد

    بگذار که پا‌مال کند گردش مالش

    تحریک زبان صرفهٔ بی‌مغز ندارد

    سررشتهٔ‌رسوایی‌کوس است دوالش

    درونش همان قانع آهنگ خموشیست

    هم‌کاسهٔ چینی نتوان یافت سفالش

    کلکی ‌که به سر منزل معنی‌ست عصایم

    صد شمع توان ریختن از رشتهٔ نالش

    از مکر فلک اینهمه غافل نتوان زیست

    چین حسدی هست در ابروی هلالش

    بیدل به قفس کرده‌ام از گلشن امکان

    رنگی‌که نه پرواز عیانست و نه بالش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha