کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی را که بخشد گداز آرزویش

    چو شبنم دهد غوطه در آبرویش

    به جمعیت زلف مشکین بنازم

    که از هربن موست حیران رویش

    چرا دل نبالد در آشفتگیها

    که چون تاب زد، دست درتار مویش

    چنان ناتوانم‌که بر دوش حسرت

    ز خود می‌روم‌ گر کشد دل به سویش

    توانی به گرد خرامش رسیدن

    ز ضبط نفس‌ گر کنی جستجویش

    به عاشق ز آلودگیها چه نقصان

    که مژگان بود دامن تر وضویش

    ز تقوا ندیدیم غیر از فسردن

    خوشا عالم مستی و های وهویش

    به میخانهٔ وهم تا چند باشی

    حبابی‌که خندد پری بر سبویش

    مشو مایل اعتبارات دنیا

    گل شمع اگر دیده باشی مبویش

    فلک خواهد از اخترت داغ‌کردن

    مجو مغز راحت ز تخم‌کدویش

    صبا گرد زلف‌که افشاند یا رب

    که عالم دماغ ختن شد ز بویش

    نگه موج خون گشت در چشم بیدل

    چه رنگ است یارب گل آرزویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha