کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هوس جنون زده ناکجا همه سو قدم زند از طمع

    به‌کجاست‌کنج قناعتی ‌که در قسم زند از طمع

    به دو روزه فرصت بی‌بقا که نه فقر دارد و نه غنا

    به زمین فرو نرود چرا که‌ کسی علم زند از طمع

    حذر از توقع این و آن که مذلتت نکشد عنان

    همه ‌گر بود سر آسمان‌ که به خاک خم زند از طمع

    فلکت اگر در باز شد دو جهان قلمرو ناز شد

    چو غرض معامله‌ساز شد همه را بهم زند از طمع

    چه خوش است آینهٔ خسان نرسد به صیقل امتحان

    که حریص اگر مژه واکند به حیا قلم زند از طمع

    مپسند بر گل آرزو هوس طراوت رنگ و بو

    که مباد جوهر آبرو به غبار نم زند از طمع

    بلد است مصلحت ازل سوی وعده‌گاه قیامتت

    که تلاش هرزه دو امل به در عدم زند از طمع

    اگرت بود رگ غیرتی‌ که بر آبرو نزند تری

    کف خاک‌ گیر و حواله‌ کن به لبی‌ که دم زند از طمع

    کف دست می‌گزد امتحان ز خسیس و همت ما مپرس

    که چو سکه هر چه به سر خورد به سر درم زند از طمع

    نشود کدورت فقر ما کلف صفاکدهٔ غنا

    چقدر غبار دل‌گدا به صف کرم زند از طمع

    سر و برگ بیدل ما شود اگر اتفاق قناعتی

    شجر جهان غنا شود نفسی ‌که‌ کم زند از طمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha