کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر چو غنچه میسر شود شکستن خویش

    توان شنید صدای ز دام جستن خویش

    مقیم منزل تحقیق ‌گشتن آسان نیست

    بده غبار دو عالم به باد جستن خویش

    خموش گشتم و سیر بهار دل کردم

    در بهشت ‌گشودم چو لب ز بستن خویش

    به رنگ شمع در این انجمن جهانی را

    به سر دواند هوای ز پا نشستن خویش

    خیال دوست به هر لوح نقش نتوان بست

    به ‌آب ‌حیرت ‌آیینه هست ‌شستن ‌خویش

    چه ممکن است تسلی به غیر قطع نفس

    ز ناله نیست رها تار بی‌ گسستن خویش

    ز دود تنگ فضای سپند این محفل

    به دوش ناله‌ گرفته‌ست بار جستن خویش

    در این محیط ‌که جز گرد عجز ساحل نیست

    مگر چو موج ببندید برشکستن خویش

    چو گل نه صبح‌ کمینیم و نی‌ بهار پرست

    شکفته‌ایم ز پهلوی سینه خستن خویش

    کمند صید حواس است گوشه‌گیری ها

    نشسته‌ایم چو مضمون به فکر بستن خویش

    شکنج دام بود مفت عافیت بیدل

    چو بوی‌ گل نکنی آرزوی رستن خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha