کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر تاراج گلشن داشت سرو فتنه بالایش

    به صد عجز حنا خون بهار افتاد در پایش

    گلستان آب شد از شرم رخسار عرقناکش

    صدف لب بست از همدرسی لعل گهر زایش

    ز شبنم‌کاری خجلت سیاهی شسته می‌روید

    نگاه دیدهٔ نرگس به دور چشم شهلایش

    خیال از هر بن مویش به چندین نافه می‌غلتد

    ختنها پایمال نکهت زلف سمن سایش

    تبسم می‌زند امشب به لعلش پهلوی چینی

    مبادا در خم ابرو نشاند تنگی جایش

    به کنه مطلب عشاق دشوار است پی بردن

    که خواند سطر مکتوبی که دارد بال عنقایش

    محبت سعی ما را مایل پستی نمی‌خواهد

    عرقریز است می از سرنگونیهای مینایش

    بهارستان هستی رنگ در بال شرر دارد

    که چیدن از شکفتن بیش می‌بالد زگلهایش

    به رفع غفلت ما زحمت تدبیر نپسندی

    زمین از خواب ممکن نیست برخیزد مزن پایش

    زمانی آب شو از انفعال هرزه جولانی

    نگردد تا هوا شبنم پریشانست اجزایش

    چو صبح‌ این‌ گرد موهومی‌ که در بار نفس داری

    پر افشانست ناپیدایی از پرواز پیدایش

    دم تیغی‌ که من دارم خمار حسرتش بیدل

    سحر پروردهٔ نازست زخم سینه فرسایش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha