کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من وآن فتنه بالایی‌که عالم زیر دست استش

    اگر چرخ است خاک استش وگر طوباست پست استش

    به اوضاع جنون زان زلف بی‌پروا نی‌ام غافل

    که در تسخیر دل هر مو دو عالم بند وبست استش

    چو آتش دامن او هرکه‌گیرد رنگ اوگیرد

    به این افسون اثرها در خیال خود پرست استش

    خدنگ او ز دل نگذشت با آن برق جولانی

    چه صنعت در زه ایمای حکم‌اندازد شست استش

    نه‌تنها باده از بوس لب او جام می‌گیرد

    حنا هم زان‌کف پای نگارین‌گل به دست استش

    شکفتن با مزاج‌کلفت انجامم نمی‌سازد

    چو آن چینی‌کز ابروی تغافل رنگ بست استش

    به‌کانون خیال آن شعلهٔ موهومی انجامم

    که در خاکستر امید دم صبح الست استش

    بنای رنگ اگر نقشش به طاق آسمان بندی

    شکست استش شکست استش شکست استش شکست استش

    به رنگ شعله‌ای کاسودنش خاکستر انگیزد

    ز خود بر خاستنهای غبارم در نشست استش

    پر طاووس یعنی گرد ناز اندوده‌ای دارم

    که در هر ذره رنگ چشمکی زان چشم‌ مست استش

    روم از خویش تا بالد شکوه جلوه‌اش بیدل

    کلاه ناز او عمریست در رنگم شکست استش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha